سلام دختر گلم
سلام دختر خوشگلم الان ساعت 10 و 2 دقیقه صبح روز جمعه دهم آذر ماه سال 1391 می باشد. من از ساعت 8 بیدار شدم. رفتم بربری گرفتم، شیر خریدم و الان منتظرم که مامانی از خواب بیدار بشه تا صبحانه بخوریم. پارمیس نازم عزیز دل من، دیروز عصری رفتیم برات کلی خرید کردیم.کاپشن برات گرفتیم دیگه بگم برات بلوز،سرهم،کالسکه،دامن،آخه ما منتظر آمدن تو هستیم. آخه تو مسافری از پیش خدایی و قراره که به مهمونی ما بیایی و ما هم باید از این مهمون خدا خوب پذیرایی کرده و مواظبش باشیم. پارمیس نازم اینو بدون که من و مامانت هردو تورا از ته دل دوست داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی