پارمیس، فرشته كوچولوپارمیس، فرشته كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
تاريخ پيوندمانتاريخ پيوندمان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
روز عقدكنانروز عقدكنان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
روز آشناييروز آشنايي، تا این لحظه: 21 سال و 11 روز سن داره
مامان و باباي پارميسمامان و باباي پارميس، تا این لحظه: 43 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

بهشت کوچک مامان و بابا

خاطره روز پنجشنبه نوزدهم تیرماه

1393/4/19 23:25
نویسنده : مامان و بابا
105 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خوشگلم دختر نازم امروز من تعطیل بودم صبح که از خواب بیدار شدی بعداز خوردن صبحانه باهم بیرون رفتیم بعد از کمی قدم زدن در خیابان به سمت پارک رفتیم همینکه وارد پارک شدیم و تو آهوهارو ديدي شروع به تماشاي آنها كرده و از شدت ذوق داد ميزدي.... بعد از تماشاي آهوها رفتيم سوار قطار شدي و كلي هم اونجا بازي كردي و منهم غرق تماشاي تو بودم...بعد از آن رفتيم بغل درياچه نشستيم و اردكهارو نگاه كردي ميخواستي بپري داخل آب و اردكها رو بگيري كه من نذاشتم... كلي اونجا بازي كردي و موقع آمدن رفتيم فروشگاه گل گندم و برات شير سويا و كارتون خريدم... اونجا هم كه همش شيطنت ميكردي و رفتي پشت ميز خانم فروشنده، كه خانومه گفت ماشااله چقدر شيطونه... بعد از خريد اومديم به سمت خونه تا يبه خونه رسيديم...

چون مامان جون براي برگزاري مراسم اولين سالگرد مامانش به تبريز رفته بود و تو هم از يك هفته پيش به حموم نرفته بودي من و ماماني دست بكار شديم و تو رو با هم به حموم برديم. البته من چند دفعه تورو اون زموني كه هنوز خيلي خيلي كوچولو بودي به حموم برده بودم ولي ماماني اولين بارش بود كه تو رو حموم مي كرد و از شدت ذوق داد مي زد و مي گفت كه خيلي خيلي لذت داره... بعد از يك ساعت در حموم بازي كردن گفتم دخترم ديگه بريم بيرون گفتي نه... بالاخره با كلي داد زدنهاي تو از حموم اومديم بيرون با حوله بدنت رو خشك كرديم لباسهايت رو پوشانديم و اونقدر خسته بودي كه دوسه ساعت خوابيدي و اين بود ماجراي يك روز از زندگي..

دختر خوشگلم دوست دارم هميشه در كنارت باشم و با تو بازي كنم كه بهترين لحظه ها رو با تو ميگذرانم و به دنياي كودكي قدم مي نهم و غرق در كودكانه هاي تو ميشوم و گذر زمان را حس نميكنم و دوس دارم كه زمان در لحظه هاي با تو بودن متوقف شود و هميشه با تو و در كنار تو باشم و تو برايم ناز كني و بخندي...

آخ كه نميدوني تا چه اندازه دوستت دارم... گل ناز من و ماماني هستي و ما تو رو عاشقانه دوستت داريم...

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)